فیکوس لیراتا

دوست دارم زن

بهتون گفته بودم عاشق وقتاییم که قبل از خواب با چستر سپری میکنم؟ دوتامون دراز کشیدیم رو تخت و خیره به سقف به رویاهامون فکر میکنیم و راجبه رویاهامون حرف میزنیم .

میخوام از صبحم شروع کنم ! از ساعتای نزدیک هفت صبح که یهو به طرز وحشتناکی احساس گرسنگی به سراغم اومد و از اونجایی که هنوز فکر میکردم نی نی دارم توی شکمم برای اول بار از خواب بیدار شدم و رفتم یه موز خوردم ! گفتم نکنه بچه ام گرسنه باشه بعد نیاز به غذا داشته باشه بعد من همین طوری بی تفاوت ازش بخوابم خدایی نکرده بچه ام عقب مونده بشه !!!!!! ( واقعا خلم )

خب خب میبینیم که حسم نسبت به اینکه نکنه مادر شدم قوی تر شده و واقعا حس میکنم یه چی تو دلم داره وول وول میخوره !

راستش دیشب قرار نبود راجبه شری بنویسم ، قصد داشتم راجبه پدر چستر بنویسم که شری پی ام داد و شبم به طرز وحشتناکی فناییده شد .

امشب شری پیام داد و به طور خلاصه میتونم بگم که انتهای پست سه کله پوک رخ داد !

ساعت نزدیک 6 صبحه و من همچنان بیدارم ...

باید بگم که اشتباه میکردم ، سریال this is us حتی از friends هم بهتره ... خیلی خوبه ، رابطه‌هاشون باهم عالیه .

امشب دلخوری‌ها رو گذاشتم کنار و بالاخره به اغوش گرم اسلام برگشتم :))))

چقدر همه چیز کسل کننده است